در طول تاریخ، زنبور عسل همیشه یکی از حوزههای مهم پژوهش و مطالعه بوده است. حجم و تنوع پژوهشهای زنبور عسل در طی زمان، به طور مداوم روند افزایشی داشته و اهمیت آن در عصر جدید به دلیل نقش چشمگیر زنبور عسل در جامعه و به صورت ویژه در بخشهای کشاورزی، اقتصاد، غذا، دارو و حتی فناوری محاسبات، روز به روز در حال گسترش است. بدون تردید، مهمترین نقش زنبور عسل در حیات بشر، گردهافشانی میباشد. افزون بر گردهافشانی، زنبورعسل دارای تولیدات متنوعی است که هرکدام اهمیت زیستی و اقتصادی ویژهای دارند. با این حال، صنعت زنبورداری با چالشهایی از جمله تغییرات اقلیمی و کاهش زیستگاه، عدم مدیریت بهینه کلونیها، استفاده روزافزون از سموم و حشرهکُشها، مبارزه با آفات و بیماریها، کاهش جهانی جمعیت زنبورعسل و سندرم فروپاشی کلونی مواجه میباشد. کنه واروا یکی از مهمترین آفات زنبورعسل به شمار میرود که به جز استرالیا، مناطق محدودی از شمال اروپا و چندین جزیره در تمام دنیا گستردگی دارد. این آفت افزون بر آنکه موجب ضعف کلونی میشود، شرایط انتقال ویروسهای بیماریزا را نیز فراهم میکند. از نگاه مدیریت تلفیقی آفات، برای مقابله با کنه واروا، روشهای متنوعی از جمله داروهای شیمیایی، مقابله بیولوژیکی، کنترل فیزیکی و انتخاب ژنتیکی وجود دارد. مواردی مانند مقاومت به داروهای مرسوم ضد کنه آمیتراز و فلووالینیت و همچنین امکان انتقال بقایای دارویی به فرآوردههای زنبورعسل، سبب شده تحقیقات با هدف تولید لاین زنبورعسل مقاوم به کنه واروا رشد قابل توجهی داشته باشد. با این وجود، پیچیدگیهای ژنتیکی و تولیدمثلی شامل سیستم تعیین جنسیت هاپلو-دیپلوئیدی و روابط خویشاوندی ناشی از آن، دشوار بودن کنترل وثبت جفتگیری ملکه و... اصلاح نژاد زنبورعسل را با چالشهایی مواجه کرده است. در کنار معماری پیچیده ژنتیکی و اجتماعی کلونیهای زنبورعسل که انتخاب افراد برتر از نظر ژنتیکی را دشوار میکند، گزینش صفت مرتبط با مقاوت به کنه واروا نیز هنوز یک چالش محسوب میشود. صفاتی مانند رفتار نظافتگری، رفتار بهداشتی، مهار تولیدمثل کنه و... از جمله شاخصهای هستند که به عنوان معیار انتخاب ژنتیکی معرفی شدهاند. به طور کلی شاخصهای مقاومت ژنتیکی به واروا، بر کاهش زندهمانی کنه، کنترل تولید مثل کنه و کاهش سطح آلودگی کلونی تمرکز دارند. مروری بر تحقیقات پیشین نشان میدهد که فنوتایپینگ و دادهبرداری از صفت مرتبط با کنه واروا به عنوان چالش جدی در تولید لاین مقاوم ژنتیکی به حساب میآید. انتخاب درون نژادی زنبورعسل که نمونه بارز آن اصلاحنژاد زنبورعسل نژاد کارنیولان است، سابقهای طولانی دارد. انتخاب درون نژادی شامل رکوردبرداری و ثبت داده و شجره در زنبورعسل است و در دههی 1950 در آلمان شروع شده است. همچنین بهترین پیشبینی خطی نااریب ارزشهای اصلاحی در زنبورعسل از سال 1994 آغاز شده است. به طور عمومی، استفاده از روشهای نوین اصلاحنژادی در زنبورعسل به آهستگی و باتاخیر صورت میگیرد. برای نمونه، انتخاب ژنومیک با آنکه در سایر گونههای حیوانی متداول است اما در زنبورعسل هنوز مراحل اولیه تحقیقاتی و شبیهسازی را میگذراند. اخیرا پلتفرمهای ژنوتایپینگ با تراکم بالا برای نشانگرهای تکنوکلئوتیدی، در دسترس قرار گرفتهاند و ارزیابی ژنومی به صورت عملی وارد بخش اصلاحنژاد زنبور خواهد شد. پژوهشهای گسترده در زمینه مقاومت ژنتیکی زنبورعسل، فراهمی روشهای علمی ارزیابی ژنتیکی، تنوع ژنتیکی کافی و مشاهده گروههای ژنتیکی زنبورعسل که به طور طبیعی به این آفت مقاومت دارند این امید را به وجود میآورد که در آینده نزدیک لاینهای تجاری مقاوم به واروا تولید و به بخش زنبورداری معرفی شود.