از نیمه ی دوم قرن 19 میلادی جریان های فکری و مکتب های ادبی متعددی در کشورهای عربی ظهور پیدا کردند. شاعران و ادیبان هر مکتب سعی داشتند با شیوه های بیانی مناسب، تجربیات عصر نوین را به مردم و جامعه منتقل سازند. لذا بسیاری از شاعران در اندیشه ی زبان و قالبی نو بودند که بتواند وقایع و تجربیات عصر نوین را منتقل سازد و آنها را از عواقب بیان صریح نیز محفوظ دارد. این زبان، زبان نمادین بود که شاعران برای ارتباط با جامعه و ریشه یابی مسائل آن، از این زبان کمک گرفتند. این جلوه از ادبیات در شعر شاعران متمرد و عصیان گر عرب نظیر امل دنقل جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. وی از نسل دوم سرایندگان شعر آزاد است که همراه با جنگ جهانی دوم و نتایج آن از جمله، کشتار، فقر، آوارگی و سرگردانی، پا به عرصه ی وجود گذاشت. او از نماد و اسطوره برای بیان رویدادهای فکری، سیاسی و اجتماعی معاصر جهان عربی به ویژه مصر، کمک گرفت. اشعار او به شعارهایی برای بیان اعتراضات و محکوم نمودن عوامل قدرت، در راه پیمایی ها و تظاهرات، تبدیل شده است. دیوان او مملو از درد و امید است؛ درد به خاطر حادثه ی تلخ 1967 و امید به آینده ای که صفوف پراکنده ی جهان عربی عظمت از دست رفته اش را به دست آورد. نمادهایی که امل دنقل به کار برده، متنوع است: نمادهای اسطوره ای؛ مانند «سیزیف»، و نمادهای دینی؛ مانند «مسیح»، و نمادهای تاریخی؛ مانند «کلیب»، «زرقاءالیمامه». همچنین او نمادهایی مانند «متنبی» و «اسپارتاکوس» را که جزء نمادهای تاریخی هستند به صورت نقاب به کار برده است. نمادهای او نتیجه ی قیام علیه واقعیت فاسد و امید به واقعیت بهتر و ایده آل تر است. او این نمادها را در جهت آزادی نفس از استبداد داخلی و تطهیر سرزمین عربی از استعمار خارجی قرار داده است. تنوع و کثرت شخصیت های نمادین، آفرینش شخصیت های اساطیری جدید و پرداختن به مسائل روز جامعه، از ویژگی های اشعار نمادین اوست که مورد بررسی قرار گرفته است.