نقد ادبی به روش های مختلفی به تحلیل آثار ادبی می پردازد و هر اثری به فراخور خصائصی که دارد، مقتضی نوع خاصی از نقد است. لوسین گلدمن از نظریه پردازان نقد اجتماعی و از معروف ترین منتقدان ساختارگراست. او شیوه ی نقدی خود را ساختارگرایی تکوینی می نامد و علّت شکل گیری ساختارهای ادبی را در شرایط تاریخی جست وجو می-کند. بختیارعلی نویسنده و شاعر کُرد عراق از جمله نویسندگانی است که تاکنون به خلق رمان های متعددی پرداخته و آثارش به زبان های متعددی ترجمه شده است. او در آثارش رویکردی فرا واقع گرایی در پیش می گیرد و از این طریق به بازنمایی تاریخ و گذشته ی فکری مردم کُرد می پردازد و تصویری از آداب و سنن اجتماعی آنان ارائه می دهد. "ئیواره ی په روانه" نام یکی از رمان های بختیار علی است که دارای رویکردی سوررئالیستی است و در آن نویسنده به عادات و تعصبات نابجای اجتماعی پرداخته است. عنوان این رمان نمادی برای شکست و جهانی محصور و آکنده از غرور و تعصب است. نجیب محفوظ نیز به عنوان رمان نویس شناخته شده ی مصر که آثار او را تاریخ و شناسنامه ی مصر معرفی کرده اند، وطن عربی و جامعه ی مصر را به عنوان هسته ی اصلی و عامل پیدایش داستان هایش قرار داده است. او تصویری روشن و آشکار از گروه های مختلف اجتماعی ارائه می دهد. وی در اغلب رمان هایش از معضلاتی پرده بر می-دارد که نسل های مختلف را به تباهی و نابودی کشانده است. "صباح الورد" عنوان یکی از داستان های نجیب محفوظ است که مشتمل بر سه داستان بلند است و در آن نویسنده به گروه های مختلف جامعه به ویژه طبقات متوسط، تفاوت ها، اخلاق و سلوک آنان نظر افکنده است. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دو رمان مذکور با تکیه بر نقد ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین کلیّت این دو اثر و کلیّت اوضاع اجتماعی نویسندگان هماهنگی کامل وجود دارد و با ساختارهای فکری گروه های جامعه منطبق است؛ طوری که جهان بینی آنان در لابه لای آثارشان پیداست.