هدف پژوهش حاضر بسط تئوری مرتبط با شناسایی عوامل موثر بر پذیرش سیستم هزینه یابی هدف از سوی شرکتهاست. هرچند در ادبیات موجود عوامل متعددی که بر پذیرش سیستم هزینه یابی هدف موثراند شناسایی شده است، اما تمرکز اصلی آنها ارزش آفرینی برای شرکتها بوده که به نوعی بیانگر منفعت محوری است. پژوهش حاضر از استراتژی مایلز و اسنو (1978) برای بررسی پذیرش هزینه یابی هدف برمبنای اصل هزینه محوری که به نوعی درصد پاسخگویی به این سوال که چرا شرکتها علی رغم مزایای پذیرش تکنیک هزینه یابی هدف (طبق ادبیات موجود)، تمایل چندانی به پذیرش این تکنیک ندارند، استفاده می کند. این مقاله استدلال می کند که مدیران تهاجمی از اختیارات لازم جهت استفاده از عدم تقارن اطلاعاتی بالا برای اجتناب از پذیرش هزینه یابی هدف استفاده می کنند، چرا که پاداش مبتنی بر سهام با نوسانات سود و بازده سهام افزایش می یابد. درمقابل، مدیران تدافعی از پاداش نقدی برای پذیرش هزینه یابی هدف استفاده می کنند، چراکه به سودآوری هرچه بیشترشان کمک می کند. درنهایت، برخی از مشکلات نمایندگی مورد اشاره قرار گرفته و پیشنهاداتی نیز برای پژوهشهای آتی ارائه می-شود.