مالیات بر ارزش افزوده نوعی مالیات چند مرحله ای است که در مراحل مختلف زنجیره واردات، تولید و توزیع براساس درصدی از ارزش افزوده کالاهای فروخته شده یا خدمات ارائه شده در هر مرحله اخذ می شود. از همین رو، هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیرات مالیات بر ارزش افزوده بر سطوح فروش و حجم نقدینگی شرکت ها است. روش پژوهش حاضر برحسب هدف، کاربردی و برحسب ماهیت پژوهش، توصیفی-همبستگی بود که به صورت یک مطالعه موردی در استان گیلان انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مدیران و کارکنان شرکت های تولیدی، خدماتی و بازرگانی دولتی و غیردولتی استان گیلان بود. نمونه گیری آماری به روش نمونهگیری غیرتصادفی از نوع هدفمند بودکه در نتیجه تعداد 133 نفر به عنوان حجم نمونه مورد پرسش انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات پژوهش از چهار پرسشنامه استفاده گردید که شامل پرسشنامه مربوط به اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه مالیات بر ارزش افزوده پرسشنامه سطح فروش بالدوف و همکاران (2001) و پرسشنامه نقدینگی شرکت تولیدی بود. پایایی این پرسشنامه ها با ضریب آلفاکرونباخ سنجیده شد که به ترتیب برابر با 836/0، 832/0 و 875/0 به دست آمده که نشان دهنده پایایی مناسب پرسشنامه ها بود. از مدلسازی معادلات ساختاری برای تحلیل روابط میان متغیرهای پژوهش استفاده شد که این تحلیل با نرم افزار SPSS و PLS انجام گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بین برنامه مالیات بر ارزش افزوده و سطح فروش و حجم نقدینگی شرکت های تولیدی تاثیر مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین سطح فروش شرکت های تولیدی و حجم نقدینگی آنها هم تاثیر مثبت و معنادار برقرار است و نتایج به دست آمده نشان داد که مالیات بر ارزش افزوده باعث بالا رفتن سطح فروش و سودآوری و همچنین حجم نقدینگی در شرکت های تولیدی، خدماتی و بازرگانی می شود. به طورکلی نتایج نشان داد که روش مالیات بر ارزش افزوده به دلیل متکی بودن بر ارزش افزوده مراحل مختلف تولیدی و وسیع شدن پایه مالیاتی، کاهش نرخ مالیات را توجیه می کند که خود از ویژگی بارز این روش در جهت تشویق فعالیت های اقتصادی تلقی می شود.