زبان یکی از ابزارهای مهم ارتباطی است و از طریق همین ارتباط است که زندگی اجتماعی و فرهنگی بشر شکل می گیرد. رسانه های جمعی را نیز می توان همچون زبان، یکی از ابزارهای ارتباطی تلقی کرد. از آنجایی که هر رسانه ای ویژگی های خاص و منحصر به فرد مرتبط با خود را دارد که دیگر رسانه ها از آن برخوردار نیستند، بنابراین ظهور و بروز آن ها به معنای طرد رسانه های قدیمی نیست، بلکه در عوض افزایش منابع فرستنده به رقابت بیشتر آنها منجر می شود. پژوهش حاضر با هدف دستیابی به اینکه رسانه ها باید چه ویژگی های کلامی و زبانی داشته باشند تا از آن منظر بتوانند به جذب مخاطبان بیشتری نائل آیند انجام پذیرفته است. چرا که یکی از ملاک های مهم در ارزیابی موفقیت هر رسانه ای، بررسی تعداد و میزان استفاده مخاطبان از آن رسانه است و انگیزه ای که با بکار گیری واژگان متنوع و مختلف در رفتار مخاطب بوجود می آورد. پرسشی که پژوهش حاضر به دنبال آن است این است که آیا زبانی که در رسانه ها مورد استفاده قرار می گیرد، همان زبانی است که در جامعه وجود دارد، یا خود رسانه، زبان ارتباطی اجتماعی خاص خود را داراست. نگاهی به ماهیت رسانه گویای آن است که نوعی تعامل میان زبان رسانه ای و زبان اجتماعی وجود دارد. زیرا گردانندگان رسانه ها افراد ی بریده از جامعه و اجتماعی که در آن زندگی می کنند نیستند، اما در عین حال ماهیت رسانه ها به گونه ای است که در ان گفتگوهای معمولی با قدرت رسانه ای آمیخته است و تاثیر خاصی بر مردم جامعه می گذارند. نگارندگان در انجام این پژوهش سعی دارند تا با تجزیه و تحلیل داده های گفتمان های رسانه ها ، راهبردهای نسبتا نوینی را جهت ارتباط مؤثر رسانه ها با مردم، یعنی حفظ و افزایش مخاطبان و تاثیر گذاری هر چه بیشتر آن ها ارائه نموده و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، مهمترین کارکردهای رسانه ها را همچون ارتباط، جامعه پذیر کردن، سرگرمی، نظارت و تفسیر از طریق مفاهیم مطرح در رویکرد شناختی ، مانند مقوله بندی ، مفهوم سازی و استعاره مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهند.