هانری لُه فِور از نخستین کسانی بود که با درک واقعیت آینده گریزناپذیر شهری بشر و در راستای نقد فضای سلطه سرمایه داری در شهر و نظام برنامه ریزی، مسئله "حق به شهر" را به مثابه یک حق بنیادی برای شهروند امروز نظریه پردازی کرد. بنا بر نظر لُه فِور حق به شهر، حق اساسی افراد ساکن در شهر چه رسمی و چه غیررسمی است و ساکنان شهر به دلیل سکونتشان واجد چنین حقی جهت تولید فضای شهر به صورت جمعی و مشارکتی هستند. در ایران به موجب مشکلات اقتصادی و تشدید فقر شهری در کنار مهاجرت روستا-شهری، نگرش کالایی و سرمایه ای به زمین و مسکن، کاستی های نظام برنامه ریزی و غیره اقشارکم درآمد به حاشیه شهرها رانده شدند و شکل گیری سکونتگاه های خودانگیخته شهری بیش از پیش افزایش یافته است؛ اگرچه در طول چند دهه گذشته (به ویژه از اوایل انقلاب) از لحاظ قوانین و آیین نامه ها برخی حقوق فقرا در راستای حق به شهر به رسمیت شناخته شد اما تا چندسال اخیر در عمل اقدامات بنیادی صورت نگرفت. در این پژوهش سعی شده است که با روشی تحلیلی توصیفی چارچوب نظری حق به شهر مرور و اقدامات قانونی-عملیاتی در راستای تحقق مفهوم حق به شهر لُه فِور در سکونتگاه های فقیرنشین به ویژه سکونتگاه های خودانگیخته اطراف شهرها مورد بررسی قرار گیرد و شرایط ایران در این رابطه بررسی شود.