طی دهه های اخیر، سکونتگاههایی خودرو درو یا مجاور شهرها –به ویژه در مجموعه های شهری بزرگ کشور- با سیمایی ناخوشایند و خارج از برنامه ریزی رسمی شهرسازی و بدون مجوز ساختمان به سرعت رشد کرده اند که به رغم پیوستگی عملکردی با شهر اصلی، در گسستی کالبدی ار آن قرار دارند. تجمعی از اقشار به طور عمده کم درآمد و مهاجر فقر زده در آنها، محیطی با کمیت و کیفیت بسیار پایین زندگی-به ویژه در مقایسه با شهر اصلی- به وجود آورده است که ساکنان این سکونتگاهها را در مخاطره آسیب های اجتماعی، طبیعی و زیست محیطی قرار داده و موجب جدایی گزینی آنها از شهر اصلی شده است. در نظام برنامه ریزی اسکان کشور به طور عام و در برنامه ریزی شهری و مسکن به طور خاص، نقاط کور و خلایی وجود داردکه در پاسخگویی به مسأله اسکان نابهنجار ناتوان می باشد؛ زیرا اسکان نابهنجار به عنوان معلولی کالبدی، نشأت گرفته از علل اجتماعی-اقتصادی است و از این رو رویارویی با آن به تنهایی در توان یک دستگاه بخشی و با وظایف و مأموریتهای عمدتاً کالبدی(همچون وزارت مسکن و شهرسازی) نمی باشد و هر گونه اقدام در گره گشایی این معضل، ضمن آنکه به بهسازی کالبدی و طرحهای مهندسی نیاز دارد، اما همراه و حتی پیش از آنها به برنامه های همه جانبه توسعه اجتماعی- اقتصادی اجتماعات محلی در اینگونه سکونتگاهها نیازمند است .