به دنبال گسترش فزاینده فقر در کشورهای در حال توسعه و پدیده شهری شدن فقر ، اسکان غیررسمی و سکونتگا ه های غیررسمی به مثابه جلوه کالبدی فقر به مشخصه بسیاری از شهرها ، به ویژه کلانشهرهای این کشورها بدل شد. اگرچه در تجلی فقر به شکل اسکان غیررسمی جای بحث است، اما در این شکی نیست که اکثریت ساکنین سکونتگاه های غیررسمی فقرای شهری به شمار می روند. در تفسیر جای گیری فقرا و تحلیل چرایی و چگونگی آن ، از صاحبنظران مکتب شیکاگو در ابتدای قرن بیستم، تا نظریه پردازان مکتب نوپای لس آنجلس در اواخر قرن بیستم، نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ این نظرات عمدتاَ به دنبال تبیین سازوکارهای محدودیت فقرای شهری در انتخاب محل زندگی از زوایای مختلف بوده اند. در ارتباط با بهبود شرایط سکونتگاه های فقیرنشین امروزه رویکرد توانمندسازی بیش از هر رویکرد دیگری مورد توجه و تاکید است که بیشتر بر جنبه های اجتماعی تکیه دارد.