مرثیه یکی از اقسام ادب غنایی است که از گذشته تاکنون در دیوان شاعران فارسی و عربی زبان گنجانده شده و تأثیرگذار بوده است. ادبیات عربی و فارسی به دلیل مشترکات فرهنگی و مذهبی، در طول تاریخ از یکدیگر تأثیر گرفته و با اشتراکات و اختلافاتی همراه شدهاند. در میان مراثیهها، اشتراکات و اختلافات میان دو شاعر بزرگ، یعنی خنساء و خاقانی، قابل مشاهده است. در این تحقیق که به شیوه کتابخانهای و توصیفی ارائه شده، با تأکید بر مراثی خانوادگی این دو شاعر، فنون بلاغی موجود در مراثی خنساء و خاقانی، اشتراکات و تفاوتهای آنها در ابعاد نوع مرثیه، فنون بلاغی، مواضع اعتقادی و مذهبی، ویژگیهای دینی و... مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان میدهند که مرثیههای خانوادگی خنساء بیان احساسات اندوه و پریشانی ناشی از از دست دادن عزیزان خود را هدف قرار دادهاند و از احساسات ناب و صادقانه پر میباشند. اما در مقابل، خاقانی گاه با استفاده از اصطلاحات نازکی مثل "طرب"، "چنگ" و "بربط" که با موضوع مرثیه همخوانی ندارند، و گاه با تشبیهات پیچیده از ارزشهای هنری مرثیههای خود کاسته است. همچنین، مرثیههای خانوادگی خاقانی بیشتر به شکل یک محور وار به تمام مردم خطاب شده و شامل عناصر عاطفی و تصویری میشود؛ اما مرثیههای خانوادگی خنساء شامل تنوع غزلها، دوستی در مواجهه با اندوه، مواضع فلسفی نسبت به مرگ، تسلیت و تنهایی میشوند.