دستور نقش گرای نظام مند مایکل هلیدی -که یکی از زبان شناسان سرشناس انگلیسی است- به بررسی معنا و مفهوم زبان در ابعاد مختلف بر اساس شرایط جامعه می پردازد، « هلیدی سه سطح معنا (فرانقش) را در نظریه خود مطرح می سازد که عبارتند از: 1. فرانقش اندیشگانی؛ 2. فرانقش بینافردی؛ 3. فرانقش متنی.» (پهلوان نژاد & وزیر نژاد, 1388: 52). این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چهارچوب دستور نظام مند هلیدی، با تکیه بر فرانقش بینافردی به تحلیل آیات « 36-16 » سوره ی مبارکه ی مریم که داستان حضرت مریم در این آیات ذکر شده است، می پردازد. فرانقش بینافردی کیفیت تعامل و روابط افراد با یکدیگر و دیدگاهشان نسبت به کنش ارتباطی را بررسی کرده و در نظام وجه تحقق می یابد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که کاربرد افعال ماضی بیشترین بسامد را در این آیات داشته است، که قطعیت و واقعی بودن داستان حضرت مریم را بیان می کند، ودرگزارش و بیان حوادث بیشتر از وجه خبری بهره جسته و نشانگر تجلی عظمت خالق است که بار دیگر از معجزات خویش خبر می دهد و تعدد عاملان گفتمان و رابطه تنگاتنگ و نزدیک آنها با یکدیگر را در افعال کلامی و رفتاریشان برجسته ساخته و تحول اندیشه را به ارمغان آورده است.