نگاهی به اندیشه ها ی فلسفی –کلامی غزالی مراحل مختلف زندگی غزالی با تحولات فکری او ارتباط مستقیم دارد. کناره گیری از تدریس و پشت کردن به مال و جاه و شهرت و روی آوردن به زهد و تصوف ، رویکرد فکری و فلسفی او را مشخص ساخت. او پس از سفری طولانی که به اعتکاف و عزلت گذشت به نقد مذاهب کلامی و فلسفه های رایج زمان خویش پرداخت. غزالی در تاریخ فلسفه و کلام اسلامی شخصیتی منحصر به فرد است ؛ مکتب و روش او میان همتایانش خاص خود اوست. او بر خلاف متکلمان و فلاسفه معاصر و یا پیش از زمان خود تنها به نقد برخی از مسائل فلسفی و کلامی بسنده نکرد، بلکه بنای جدیدی از فلسفه و کلام به پا کرد که با تردید و شک در شیوه ها و عقاید آغاز می گردد به مذهبی تکامل یافته در اخلاق، فلسفه و کلام منتهی می شود. به قول اینست رنان ،غزالی تنها فیلسوف مسلمان است که در تفکر فلسفی شیوه ای خاص برای خود برگزید . غزالی در روش ها و آرای فلسفی – کلامی بر معاصران خود پیشی گرفت و نظریه های جدیدی ابتکار نمود که قرن ها پس از او فیلسوفان متأخر در عصر روشنگری در اروپا آن را تکرار کردند. از جمله این مسائل می توان به شک در حسیات و عقلیات و مسأله سببیت اشاره کرد. نویسنده این مقاله می کوشد تا با استفاده از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار غزالی سیر تحول افکار فلسفی – کلامی این اندیشمند بزرگ جهان اسلام را مورد مطالعه قرار دهد وبا رعایت ترتیب زمانی زندگی و تألیفات او به اندیشه ای نهایی او در فلسفه و کلام دست یابد.