پس از شکل گیری علم نحو و تلاش در وضع قواعد و قوانین آن در شهر بصره، تعدادی از نحات که این علم را نزد نحات بصره فراگرفته بودند، در شهر کوفه گردهم جمع شدند و ایراداتی بر رویکرد و روش نحات بصره وارد کردند. این اختلافات بیشتر در زمینه مصادری بود که عبارات و شواهد مورد استناد از آن ها استخراج می شدند، اما در ادامه اختلافاتی نیز در فروع و چگونگی تحلیل کلام عرب نیز به وجود آمد. این اختلافات به مرحله ای رسید که دو رویکرد متفاوت در علم نحو شکل گرفت که به عنوان مدرسه نحو بصره و مدرسه نحو کوفه شناخته می شوند. از همان قرن دوم هجری تا زمان معاصر اختلافات این دو مدرسه مورد توجه پژوهشگران فراوانی بوده و از زوایای مختلفی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. از جمله این پژوهشگران که از نحات بزرگ و شناخته شده معاصر می باشد، فاضل صالح سامرائی است. او در بیشتر آثار خود، نحو عربی را با رویکردی معناشناسانه مورد بررسی قرار داده و در کتاب "معانی النحو" توانسته است به صورت کامل تمامی ابواب نحو را از لحاظ معنایی بررسی نماید. سامرائی در این کتاب به اختلافات دو مدرسه بصره و کوفه نیز اهمیت داده و آراء آن ها را مورد نقد و بررسی قرار داده است. در این پژوهش با هدف دست یابی به دیدگاه سامرائی نسبت به این دو مدرسه و میزان تمایل او به آن ها، سعی شده است که با روش تحلیلی- توصیفی نمونه هایی از اختلافات میان نحات مدرسه بصره و کوفه در کتاب "معانی النحو" بررسی شوند. مهم ترین نتیجه به دست آمده از پژوهش این است که در کتاب"معانی النحو" معیار اصلی سامرائی، مسأله معنا است و در میان آراء نحات این دو مدرسه هر کدام تطابق و همانگی بیشتری با معنا داشته باشند را برمی-گزیند. در این میان گاهی دیدگاه نحات بصره را ترجیح می دهد و گاهی نیز دیدگاه نحات کوفه را صحیح می داند، در برخی موارد نیز دیدگاه خاص خود را دارد و تحلیل و توجیه هر دو مدرسه را اشتباه می داند. از این رو نمی توان او را پیرو هیچکدام از مدارس نحوی دانست و یا میزان تمایل او به یکی از مدارس را به طور کلی به اثبات رساند.