کشاورزی و تولیدات آن تا حد زیادی متکی به رفتارهای فردی و جمعی می باشد. بنابراین در آن انسان و رفتارهای او حائز اهمیت می باشد. بررسی رفتار کشاورزان نیز نیازمند بهره گیری از روانشناسی اجتماعی به عنوان علمی برای کشف و پیش بینی انگیزش ها و رفتار تعاملی تأثیرگذار بر کشاورزی است. برای بکارگیری مباحث روانشناسی اجتماعی در مطالعه رفتار کشاورزان دلایل متعددی وجود دارد. در این راستا بایستی الف: یک ساختار و تئوری منطقی و متدولوژی علمی و تکرار پذیری تدوین گردد، ب: اعتقادات و فرهنگ هایی که انگیزش و نگرش ها را شکل دهی می کند، مشخص گردد و سپس، ج: رفتارهای بروز کرده با این اعتقادات بررسی و آنالیز شوند. در این حیطه پژوهشی، حجم عظیمی از فاکتورهای کمی و کیفی روانشناسی کشاورزی به کار گرفته می شود و با مقیاس های روانسنجی و ایستارسنجی، ساختارهای روانشناسی کشاورزان را مورد مطالعه قرار می دهد. در بسیاری از موارد، تجزیه و تحلیل داده های علوم اجتماعی نیازمند تدوین مدل های ریاضی برای پیش بینی و تشریح رفتارهای کشاورزان است. این مدلها می تواند فرایند تصمیم سازی کشاورزان را در یک چارچوب تئوری عملی تبیین نمایند. با توجه به مباحث فوق و اهمیتی که مطالعات روانشناسی اجتماعی در فرایند توسعه روستایی دارند، در این مقاله جنبه هایی از مباحث روانشناسی اجتماعی مطرح و به چند تئوری (از جمله تئوری های Herzberg's motivation-hygiene Theory، Maslow's Hierarchy of Needs Attribution Theory, Locus of Control ) که کابرد خود را در مطالعات روستایی به اثبات رسانده اند اشاره می گردد. در نهایت نیز نتایج تحقیقات مرتبط، به عنوان مصادیقی از کاربرد تئوری های روانشناسی اجتماعی در توسعه روستایی منعکس می گردد. پژوهش های فوق برای تحلیل داده های تحقیق از آماره های ضریب همبستگی پیرسون، آزمون میانگین تی (t-test)، آزمون ANOVA، رگرسیون چندمتغیرها و ... استفاده شده است.