موفقیت خدمات ترویج کشاورزی تا حد زیادی بستگی به مشارکت کشاورزان به عنوان ذینفعان این خدمات در پروژههای مختلف دارد. اگرچه تقاضا برای مشارکت داوطلبانه کشاورزان در پروژههای ترویج کشاورزی دارای سابقهای نسبتاً طولانی است، اما شواهد همچنان حاکی از ارتباط ضعیف مروجان و کشاورزان در کشورهای در حال توسعه میباشد. این در حالی است که بخش عمدهای از این موضوع، ناشی از ضعف در سیستم مدیریت دانش سازمانهای ترویج کشاورزی است. از این رو در سالهای اخیر، یک نیاز سریع برای درک علل شکست سیستمهای مدیریت دانش و یافتن راههای جدید جستجوی دانش به منظور بهبود عملکرد فعالیتهای ترویج کشاورزی به طور جدی مورد توجه قرار گرفته است. این امر به ویژه به دلیل رخ دادن فجایع و شوکهای اقلیمی و زیستمحیطی که منجر به غافلگیر شدن کشاورزان و در برخی مواقع، پذیرش استراتژیهای ناکارآمد توسط آنها میشود، از اهمیت بیشتری برخوردار میگردد. بر این اساس، در پژوهش تحلیلی-توصیفی حاضر تلاش شده است با مطالعه منابع کتابخانه ای و الکترونیک در رابطه با ادبیات موضوع، ضمن درک مفهوم و فرایند مدیریت دانش، برخی از علل شکست آن بررسی گردیده و از آن به عنوان راهنمایی در سازمانهای ترویج کشاورزی استفاده شود.