بومگرایی از شاخههای جدید نقد ادبی است که به طبیعت و محیطزیست و چگونگی بازنمایی آنها در متون ادبی میپردازد. این نقد به بررسی چگونگی ارتباط انسان با محیطزیست توجه دارد. این شیوۀ تعامل، گفتمان خاصی در برمیگیرد که نویسنده یا راوی از طریق عواملی از جمله: فرهنگی، اجتماعی، یا حادثههای داستان، آن را به مخاطب انتقال میدهد. ضرورت انجام این پژوهش در آن است که نشان میدهد متون ادبی، متونی فقط زیباییشناسانه نیستند و علاوه بر جمالشناسی آنها میتوان مفاهیم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... نیز از آنها بیرون کشید. همچنین بر اساس این پژوهش مشخص میشود که روایتها، محل تجلی اندیشهها هستند و حتّی از خلال آنها میتوان مباحث مربوط به زیستمحیط را نیز نشان داد. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانهای به بررسی دیدگاه-های بومگرایانۀ بایرامی در رمان سایۀ ملخ پرداخته شده است. در رمان فوق نگاه به طبیعت به گونهای نیست، که فقط مکانی برای بروز رخدادها تلقی شود، بلکه هم بستری برای رخدادهاست و در عین تأثیرپذیری از شخصیتها بر آنها نیز تأثیر مستقیم میگذارد. این رمان بر اساس دغدغۀ محیط زیستی نوشته شده است و عنوان آن نیز دلالت بر تهدید محیط زیست دارد. از آنجا که محیطزیست و گفتمان بومگرایانه، نقش بسیار زیادی در شکلگیری واقعیت و طرز تلقی آن دارد، متون ادبی خاستگاهی مناسب برای تثبیت اندیشههای بومگرایانه و دفاع از زمین است. رمان سایۀ ملخ نیز قبل از هر چیزی در پی تثبیت رعایت اخلاق زیست محیطی است. نگاهی که بایرامی در این رمان به زمین و طبیعت دارد، نگاهی بوم فلسفهای یا همان اکوسوفی است که انسان را در برابر زمین مسؤول میداند. با این نگاه، حتّی جنگ نیز به دلیل عدم احترام به طبیعت و محیط زیست به هیچ وجه قابل قبول نیست. بایرامی در تبیین شخصیتها و بازنمایی آنها از عناصر طبیعت بهره میبرد و حتّی برای نشان دادن تهدیدهای زیست محیطی، تشبیهها و کنایههای طبیعت محور در کلام خود به کار میبرد. با تکیه بر دادههای پژوهش مشخص شده است که عدم تحقّق خود به دلیل توجه به تحقّق منافع خود است و این نکته در جای جای رمان بر اساس نشانههای متنی، قابل اثبات است.