قصههای مجید، مجموعه داستانهایی است از هوشنگ مرادی کرمانی که برای کودکان و نوجوانان نوشته است. این داستانها با محور کنشهای دو شخصیت به نامهای: مجید و بیبی که به ترتیب نمایندۀ نوجوانان و بزرگسالان هستند، نوشته شده است. در این پژوهش به شیوۀ توصیفی و تحلیلی به کانونیسازی در قصههای مجید پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد که مرادی کرمانی با تکیه بر نگاه و منظر مجید، داستانها را شکل و دنیای تجربه شدۀ خود را در بازنمایی واقعگرایانۀ آنها دخالت داده است. بیشتر کانونیسازهای قصهها، مجید است و این گویای توجه راوی بیرونی به دنیای کودک و نوجوان است. مباحث کانونی شده نیز موضوعاتی ملموس و محسوس در دنیای بیرونی هستند که هر کودک و نوجوانی به راحتی میتواند با آنها ارتباط بگیرد. عمدۀ وجوه کانونیشدگی نیز وجوه روانشناختی است و توجه بیش از حد هوشنگ مرادی کرمانی به دنیای کودک و نوجوان را میرساند؛ چرا که کودک و نوجوان از منظر دنیای درون خود نیز (حس و حالی که به اطراف و رخدادهای پیرامون دارد) به قضاوت میپردازد. اهداف کانونی شده نیز بر اساس تقابل دو شخصیت مجید و بیبی قابل معنا هستند.