نقد و آسیبشناسی آثار ادبی باعث اعتلا و رونق آنها میشود و با تکیه بر نقد راستین میتوان وجوه و ابعاد آثار ادبی را سنجید، ضعفها را دریافت و با گوشزد کردن آنها باعث رشد و پیشرفت آثار ادبی شد. در این پژوهش به نقد و آسیبشناسی تطبیقی رمانهای حوزۀ کودک و نوجوان با تکیه بر دو رمان در این زمینه (وقتی مژی گم شد، تۆپێک لە سەر ئاو) پرداخته شده است. چون این دو اثر در بافتی روایی عرضه شدهاند به همین دلیل برای نقد و آسیبشناسی آنها سعی شده است، قدرت تأثیر آن بر مخاطب و خواننده بررسی و تحلیل شود و برای نیل به این مقصود تلاش شده است به دو ساحت انتظارات و توقعات در این دو رمان پرداخته شود. روش انجام پژوهش توصیفی و تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: روایت «وقتی مژی گم شد» روایتی است شگردمحور که نویسندۀ آن با تکیه بر فُرم روایی، خواننده را بازی میدهد حال آنکه این بازی روایی در روایت «تۆپیک لەسەر ئاو» دیده نمیشود. درون مایۀ روایت «وقتی مژی گم شد» مربوط به برههای از تاریخ است که امروزه حائز اهمیّت نیست حال آن که روایت «تۆپیک لەسەر ئاو» روایتی فلسفی است که پویایی خود را به دلیل پیوند درون مایۀ آن با محیط زیست، حفظ میکند. فراروایت در روایت «وقتی مژی گم شد» دیده میشود اما در روایت «تۆپیک لەسەر ئاو» از نگاه شخصیت درون داستانی رخدادها گزارش میشوند. عنوان هر دو داستان با درون مایۀ آن پیوند مستقیم و استواری برقرار کرده و میتوان گفت هر دو نویسنده در انتخاب عنوان رمان خود بسیار موفق بودهاند. سوژهها در هر دو رمان، ملموس و محسوس هستند و حاصل تخیلی فراواقعگرایانه نیستند. روایتشنو به راحتی میتواند با مفاهیم کانونیشده در هر دو رمان، ارتباط برقرار کند.