خشونت اکولوژیکی علیه زنان، گونهای از خشونت است که در آن زنان در پیوند با طبیعت و عناصر آن مورد ظلم واقع میشوند. این نوع خشونت بر یک نوع پیوند بین زن و طبیعت اشاره دارد که هر دو را در حد سوژههایی منفعل، تنزل میدهد. در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی به بررسی و تحلیل خشونت اکولوژیکی علیه زنان در داستانهای درویشیان پرداخته شده است. درویشیان از جمله نویسندگان واقعگرای ادبیات فارسی است که شخصیتهای زن داستانهای او بر اساس واقعیتهای موجود، شخصیتهایی هستند بدون اراده و آزادی. ضرورت انجام این پژوهش در نشان دادن نوع بینش فرهنگی اجتماعی دورهای است که داستانها در آن شکل گرفتهاند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که فقر در تمام ابعاد آن، خرافات، فرهنگ و باورهای موجود، تشدید کنندۀ خشونت علیه زنان هستند و در این میان، طبیعت به دلیل پیوندخوردگی بیشتر با زنان، سهم بیشتری در این بازنمایی دارد. شخصیتهای مرد داستانهای درویشیان، حتّی وقتی که به ظلم علیه زنان میپردازند آنها را در قالب عناصر محیط زیست بازنمایی میکنند. این بازنمایی نشان از پیوند و تناسب این دو با هم دارد. در داستانهای درویشیان، شخصیتهای زن، سوژههایی منفعل هستند که مانند طبیعت و عناصر آن، امکان دفاع از خود ندارند.