امر یادگیری به فرآیند و عوامل زیادی بستگی دارد. یکی از این عوامل، متن و انتخابهایی از متون است که بر اساس آن، آموزشدهنده سعی در پرورش فکری و تربیتی فراگیر دارد. متون ادبی در قیاس با سایر متون، نقش بیشتری در تربیت و پرورش کودک و نوجوان دارند چون امکان استفاده از تخیّل را برای آنها فراهم میکنند و در پرورش قریحه و هنر در فراگیر تأثیر زیادی دارند. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی در پی آسیبشناسی و نقد متون منظوم و منثور فارسی دورۀ اول متوسطه است. ضرورت انجام این پژوهش در منطقیتر کردن انتخاب و گزینش متون برای رسیدن به یادگیری بهتر در فراگیر است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: گردآورندگان متون، توجّهی به توزیع و پراکندگی آرایهها در دورهها و نیز دروس هر دوره نداشتهاند و این امر به نوبۀ خود، دلزدگی و احساس ترس را در فراگیر به وجود میآورند. از سوی دیگر، گردآورندگان متون، رسالت واحدی برای تمام آرایهها بدون توجه در ماهیّت و نقش آنها در یادگیری داشتهاند و توجّهی به دیریاب بودن برخی از آرایهها در قیاس با آرایههای دیگر نداشتهاند. بکارگیری کنایه در متون این دوره تقریباً منطقیتر صورت گرفته است.