ادبیات کودک و نوجوان گونه نوظهور ادبی است که در قرن حاضر به عنوان یک شاخصه مستقل مطرح شده است، نویسندگان و شاعران ادبیات کودک و نوجوان تلاش کرده اند تا آثاری خاص مخاطب کودک و نوجوان خلق کنند، آثاری که از نظر زبان، بیان، مضمون و محتوا متناسب با زیبایی شناسی دریافت و دنیای کودک و نوجوان باشد به عبارت دیگر ادبیات کودک، عبارت است از هرگونه متنی که با چهارچوب و طرح مشخص به طور عمد یا غیر عمد برای کودک آفریده شده باشد. صورتی که کودک با آن ارتباط برقرار می کند و این رابطه منجر به برانگیختن احساسات، عواطف و پدید آمدن لذت زیبایی شناختی شود و تأثیرات خاص روحی – روانی روی کودک بگذارد و سبب شناخت او شود. به واسطۀ شرایط سنی مخاطب کودک و نوجوان وجود بلاغت در داستان های کودک و نوجوان که همخوانی با سن مخاطب داشته باشد از الزامات این آثار به شمار می رود. از آنجایی که خیال، محوری ترین عنصر هر متن ادبی و تشبیه، قدرتمندترین و شایع ترین ابزار خیال پردازی است در نتیجه تشبیهات بکار گرفته شده در داستان های کودک و نوجوان توسط نویسندگان در این حوزه باید متناسب با سطح ، درک و گروه سنی مخاطبان کودک و نوجوان باشد. بدیهی است که توصیف و بررسی روند سیر تشبیهات و سایر عناصر خیال (تشخیص، حس آمیزی، اغراق، کنایه و... ) در داستان های کودک و نوجوان می تواند مطالب و یافته های ارزشمندی را در این باره برای ما به ارمغان بیاورد. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: در هر دو داستان، بیشترین عنصر بلاغی به کار گرفته شده تشبیه است و شاید بتوان این دلایل را برشمرد: تشبیهات بکار رفته در هر دو اثر از نوع امور حسی به حسی هستند زیرا مخاطب کودک و نوجوان با پدیده های حسی ارتباط دارد. همچنین وجه شبه های تشبیهات استفاده شده از پدیده های طبیعت و مواردی است که کودک آن ها را دیده یا تجربه کرده است. کمترین عنصر بلاغی به کار گرفته شده اغراق و تضاد است و دلیل آن می توان عدم کشف ارتباط معنایی این عناصر توسط کودک و نوجوان باشد و همچنین تفاوت دو رمان را می توان در نوع مخاطب برشمرد. رمان دشتبان گروه سنی نوجوانان را مخاطب خود قرار می دهد اما رمان من و رضا و آیدین مخاطب آن اکثراً کودکان هستند.