تصاویر ادبی، حاصل نگاه تخیّل آمیز شاعر نسبت به پدیده ها و موضوعاتی است که در زبان تجلی پیدا می کند. از سوی دیگر، این تصاویر، نگاه و منظر شاعر را نیز نسبت به موضوع نشان می دهند. تشبیه، استعاره، کنایه و تشخیص از جمله تصاویری هستند که بر اساس آن -ها می توان نگاه ها و منظرهای شاعران را در مورد موضوع خاصی فهمید و ارزیابی کرد. در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی، به بررسی و تحلیل تصاویر مرگ در شاهنامۀ فردوسی پرداخته شد. شاهنامه به عنوان اثری تأثیرگذار در قالب حماسه است که در آن نبرد ایرانی و آنیرانی، محور اصلی کنش ها و رخدادهای داستانی به شمار می رود. بررسی و تحلیل تصاویر مرگ در این اثر، هم می تواند نوع نگاه فردوسی را نشان بدهد و هم به نوعی نمایانگر، نوع نگرش مردمان آن عصر به شمار بیاید. بر اساس داده های این پژوهش و در قالب نتایج به دست آمده می توان گفت: با توجه به بسامد و بکارگیری تصاویر مرگ در شاهنامه، این مفهوم انتزاعی، یکی از اصلی ترین مفاهیمی است که شاعر در قالب تصاویر ادبی به آن پرداخته است. بیشترین تصویر به دست داده شده از مرگ در قالب کنایه با بسامد 114 مورد است و سپس تشخیص با بسامد 15 مورد، تشبیه با بسامد 7 مورد و استعاره با بسامد 5 مورد قرار دارند. در مجموع، آنچه از دلالت های تصویری مرگ در شاهنامه قابل استنباط است یک نوع نگاه جبرگرایانه است بدین معنی که مرگ برای هر انسانی فرا می رسد و هیچ انسانی را از آن گریز و گزیری نیست. بنابر این نگاه، فردوسی تمام تصویرهای شعری خود را در پیوند با مرگ خلق کرده است.