ادبیات در تعامل و گفتگوی دائمی با جامعه و محیط اعم از محیط زیست طبیعی و مصنوعی است. به موازاتی که از تحولات گفتمانی از جمله گفتمان محیط زیست تأثیر می پذیرد، می تواند در تغییر و تحولات گفتمانی نقش ایفا کند. در این مقاله ضمن معرفی مدل کاربردی سه گانۀ ادبیات به عنوان بوم شناسی فرهنگی، به سه نقش ادبیات در مواجهه با گفتمان های محیط زیستی پرداخته شده است. این سه نقش عبارتند از: فراگفتمان فرهنگی- منتقدانه، ضد گفتمان تخیلی و سوم میان گفتمان الحاق مجدد. در ادامه به نقد و بررسی نمونه یا نمونه هایی از آثار ادبی در هر یک از این نقش ها پرداخته شده است. مبتنی بر این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ادبیات قادرست با استفاده از انرژی تخیل و ایجاد جهان های ممکن، سه عملکرد برجسته داشته باشد: نقد و اصلاح گفتمان محیط زیستی موجود، جایگزینی یکباره گفتمان محیط زیستی به حاشیه رانده یا فراموش شده و دیگر، گفتگو و آشنایی گفتمان های محیط زیستی متنوع و نزدیک کردن آن ها به یکدیگر. هر سه کارکرد ادبیات می تواند در برجسته ساختن و پیشگیری از مخاطرات محیط زیستی که غالباً به دلیل تدریجی بودن از چشم یک نسل پنهان است، نقش قابل توجهی داشته باشد.