گریماس یکی از نظریه پردازان ساختارگرای حوزۀ روایت است که آرای او در این حوزه، بسیار زیاد مورد استناد پژوهشگران قرار گرفته است. نظریۀ روایی او به دلیل تقسیم بندی های خاصی که دارد، درخور توجه است. این پژوهش با شیوۀ توصیفی- تحلیلی به آسیب شناسی بیش از 60 مقالۀ پژوهشی که تا سال 1400 در نشریات داخلی چاپ شده اند، پرداخته است. ضرورت انجام این پژوهش در برداشت های نارسا و ناقصی است که از نظریۀ گریماس شده و باعث شکل گیری پژوهش هایی قالب بندی شده و به دور از تحلیل و تفسیر شده است. نتایج حاکی از آن است که عموم پژوهش ها بر اساس نظریۀ گریماس، با ارجاع به اصل کتاب او نبوده و اکثراً با مراجعه به مقالات یا کتاب هایی که به نوعی به آرای گریماس پرداخته اند، صورت گرفته است. در برخورد با نظریۀ گریماس، متن ادبی نادیده گرفته شده و متن در حکم تمرین نقدگونه ای است برای اثبات نظریه؛ خود پژوهشگران نیز در مقالات خود گاه به صورت برجسته به این نکته که پژوهش انجام گرفته انطباق کامل با الگوی گریماس دارد به شیوه های مختلف اشاره کرده اند که نشان از عدم درک درست از انجام پژوهش های نظریه محور دارد.