در روایت های داستان، شگردهای گوناگونی برای بازنمایی حوادث و اتفاقات داستان، وجود دارد که در ارتباط با هم فضای خاصی را در داستان، ایجاد می کنند. در این بازنمایی ها می توان جهت گیری و نوع نگاه نویسنده را کشف کرد چون اگر دقّت شود؛ هدف اصلی نویسندگان داستان، از بیان مکان ها و زمان های روایی و تاریخی در اثر خود، صرفاً بیان مکان و زمان نبوده است و از ترفندهای روایی به عنوان راهی برای بازتاب عقاید و حقایق و جهت گیری های خود در داستان، استفاده می کرده اند. در پژوهش حاضر با تکیه بر متن روایی شمس و طغرا که توسط محمدباقرمیرزا خسروی در سه مجلد نوشته شده است، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی در صدد بازنمایی شگردهای زمان، مکان (تاریخی و روایی)، شخصیت پردازی و کنش گری متناسب با آن ها هستیم تا جنبه های پنهانی متن و جهت گیری های نویسنده مشخص شود. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که نویسنده از مکان ها و زمان های تاریخی برای تاریخی نشان دادن و نیز واقعیت نمایی اثرش، بیشترین استفاده را برده است. همچنین زمان ها و مکان-های روایی برای حاشیه پردازی و گسترش فضای داستان، امکانات زیادی را در اختیار نویسنده قرار داده اند. از آنجا که این روایت، تاریخی است و در طول زمان مشخصی پیش می رود (هرچند بی نظمی زمانی هم در آن وجود دارد) اما پیرنگ روایت را می توان خطی دانست چون تعلیقی در پیرنگ دیده نمی شود و مکان ها نیز همپای زمان روایی تغییر پیدا می کنند. شخصیت ها در تناسب با مکان و زمان تاریخی، کنش هایی انجام می دهند که هم می توان آن ها را از هم بازشناخت و هم بر اساس کنش آن ها، تحلیلی از وقایع تاریخی به دست داد. شخصیت ها بیشتر به صورت مستقیم معرفی می شوند و گفتگوهای آن ها در داستان نیز متناسب با همان شخصیتی است که نویسنده، ابتدا به دست داده است. پویایی شخصیت ها هرچند زیر سایۀ مذهب تا حدودی زیر سؤال می رود اما بنابر نوع ادبی حاکم بر رمان (تاریخ)، پویایی شخصیت ها امری طبیعی است چون در بزنگاه های تاریخی- عاطفی قرار گرفته اند و کنش های آن ها برای تغییر شرایط امری لازم و ضروری است. تقابل های شخصیتی هم بنابر آنکه این رمان جزو اولین رمان های ادب فارسی است، در این روایت دیده می شود و شخصیت ها قابلیت تقسیم به سیاه و سفید را دارند.