وجود ریسک در فعالیتهای کشاورزی واقعیتی انکارناپذیر است. لذا، نادیده گرفتن این عامل منجر به عدم تخصیص بهینه منابع در این بخش میشود. تئوریهای مختلفی برای تصمیمگیری در مورد مدیریت الگوی کشت محصولات، در شرایط وجود ریسک، وجود دارد. در این پژوهش الگوی کشت بهینه محصولات عمده زراعی دشت دهگلان براساس آمار و اطلاعات سالهای زراعی 1393 الی 1402، با استفاده از مدل برنامهریزی خطی با هدف حداکثرسازی درآمد ناخالص کشاورزان این منطقه تعیین و سپس مدل برنامهریزی درجه دوم و مدل موتاد برآورد گردید. نتایج نشان داد که در صورت نادیده گرفتن عامل ریسک، الگوی کشت به طور قابل توجهی تغییر میکند. در سطح ریسک 7/1780133 میلیون تومان، که بالاترین سطح ریسک میباشد، الگوی کشت تنها شامل خیار، یونجه و کلزا می باشد، در این شرایط، تمایل به سمت کشت محصولات با درآمد ناخالص بالاتر افزایش مییابد، هر چند که این محصولات به آب بیشتری نیاز دارند. همچنین رابطه بین ریسک و درآمد ناخالص مزرعه در دو مدل ریسکی تخمین زده شد. پس از تخمین مدلهای ریسکی و با استفاده از تغییر درآمد مورد انتظار، مدلهای بهینه مختلف تحت شرایط ریسکهای متفاوت تعیین گردید. با وارد کردن ریسک، سطح زیرکشت گندم و جو نسبت به حالت عدم توجه به ریسک افزایش یافت. به عبارت دیگر، وجود ریسک منجر به گرایش به سمت محصولات با نیاز آبی پایینتر ولی در عین حال کاهش درآمد ناخالص میشود. بنابراین نتایج حاصل از این مطالعه لزوم بازنگری در سیاستهای دولت به منظور حداکثرسازی درآمد کشاورزان و پایداری تولید میباشد.