اعضای زنجیره تأمین نمی توانند به صورت مستقل عمل کنند. آن ها باید به عنوان بخشی از یک سیستم متحد و هماهنگ با اعضای دیگر عمل کنند. بنابراین وجود یک مکانیزم هماهنگ سازی ممکن است برای ایجاد انگیزه در اعضا برای دست یابی به هماهنگی ضروری باشد. در این مقاله مسئله هماهنگی در یک زنجیره تأمین N سطحی بررسی شده است . دو قرارداد (خرید برگشتی باقابلیت اطمینان، انعطاف پذیری در مقدار باقابلیت اطمینان) موردبررسی قرارگرفته اند . در قرارداد خرید برگشتی باقابلیت اطمینان هر عضو در پایان دوره کلیه کالاهای باقی مانده را باقیمتی پایین تر از قیمت عمده فروشی به عضو بالادست برمی گرداند . در قرارداد انعطاف پذیری در مقدار باقابلیت اطمینان هر عضو در پایان دوره درصدی از کالاهای باقی مانده را باقیمت عمده فروشی به عضو بالادست برمی گرداند. در هر دو قرارداد در ابتدای دوره اعضا بر اساس قرارداد مربوطه توافق می کنند که مقدار مشخصی را از عضو بالادست خریداری کنند. در پایان نتایج عددی ارائه شده اند که نشان می دهند که قراردادها می-توانند مسئله زنجیره تأمین مطرح شده را هماهنگ کند، و سود زنجیره را افزایش دهد. هم چنین نتایج عددی نشان می دهند که هر چه حساسیت تقاضا به قیمت و تبلیغات بیشتر باشد، سود کمتری برای خریدار حاصل می شود