در هر جامعه مدرن، مهندسان و مدیران فنی، مسئول برنامه ریزی، طراحی، ساخت و بهره برداری از ساده ترین محصول تا پیچیده ترین سیستم ها هستند. از کار افتادن محصول ها و سیستم ها موجب وقوع اختلال در سطوح مختلفی می شود و می تواند حتی به عنوان تهدیدی شدید برای جامعه و محیط زیست نیز تلقی شود. به همین خاطر مصرف کنندگان و به طور کلی مردم جامعه انتظار دارند که محصول ها و سیستم ها ایمن، پایا و مطمئن باشند. یکی از مهم ترین این صنایع صنعت پتروشیمی می باشد. امروزه حفظ و افزایش ایمنی سیستم و کاهش هزینه های نگهداری و تعمیرات از اولویت های اصلی شرکت های تشکیل دهنده صنعت تولید شیمیایی کشور می باشد. از همین رو استفاده از استراتژی های نوین تعمیراتی که پیش تر عملکرد خود را در صنایع مختلف به اثبات رسانده اند در دستور کار مدیران سیستم قرار گرفته است. از میان استراتژی های نوین تعمیراتی، نگهداری و تعمیرات ریسک مبنا به عنوان یکی از موفق ترین این استراتژی ها می باشد. رویکرد ریسک مبنا قصد دارد با استفاده از یک چهارچوب منطقی و ساختار یافته، نگهداری و تعمیرات المان های سیستم را به افزایش هر چه بیشتر ایمنی مرتبط سازد و با تکیه بر شاخص ریسک، مجموع هزینه های تحمیلی بر کارخانه را حداقل نماید. انتخاب استراتژی نگهداری و تعمیرات یک نوع مساله تصمیم گیری چند شاخصه (MCDM) است که به متغیر هایی چون ریسک، ارزش افزوده و هزینه وابسته است. در این پایان نامه مناسب ترین استراتژی نگهداری و تعمیرات در 7 نوع مختلف از تجهیزات کارخانه تولید اسید سولفوریک با استفاده از دو روش فرآیند تحلیل شبکه ای فازی (FANP) و روش ترکیبی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس بازه ای (FAHP & Interval TOPSIS) به کار گرفته شد. نتایج محاسبات مربوط به روش های پیشنهادی جهت انتخاب استراتژی نگهداری و تعمیرات مناسب در مطالعه موردی، نشان داد که هر گاه یک تجهیز ریسک و ارزش افزوده بالا داشته باشد CBM مناسب ترین گزینه و در مواردی که هزینه بالا و ریسک پایین CM استفاده شود اما برای انتخاب سیاست TBM به هر دو معیار توجه می شود که میزان تمایل به انتخاب این استراتژی به روش حل مساله بستگی دارد به طوری که در روش FANP این گزینه زمانی ترجیح داده می شود که اهمیت این دو معیار یکسان باشد.