شکلگیری ادراک و دریافت فرد از موضوعی یک فرایند نظاممند است که بازنمایی آن در زبان و نشانهها با عنوان گفتمان مطرح میشود. روایتها نیز به منظور بیان ادراک و دریافت افراد از پدیدهها و مسائل پدید میآیند؛ ازاینرو نسبت روایت و گفتمان به هم، اینگونه قابل ترسیم است که روایت گفتمان خاصی را بازنمایی میکند. بر این مبنا گفتمان را باید عاملی درونی و زیرساختی تلقّی کرد که در جهتبخشی معنایی و حالتدهی به پیکرۀ کلّی روایت نقش تعیینکننده دارد. از این جنبه قابل دریافت است که خاستگاه اختلاف دو روایت از یک رویداد نیز به گفتمانهای متفاوتی مربوط میشود که به عنوان بافت و بستر از آنها پدید آمدهاند. رویداد تاریخی جنگ قلعۀ دمدم نیز در تاریخ عالمآرای عباسی و رمان دمدم، اثر عرب شَمو، داستاننویس کُرد، به شکل دو روایت کاملاً متفاوت بازگو شده است؛ طوری که شخصیت اصلی به عنوان سوژۀ کنشگر، در این دو اثر دو هویت مختلف دارد و کنشها و واکنشهای وی در دو جهت کاملاً مختلف معناگذاری و ارزشگذاری شده است. در این پژوهش موقعیت سوژه، موضعگیری راوی و رویدادهای مهّم در دو روایت نامبرده از منظر تحلیل گفتمان بررسی شد و نتایج، دالّ بر این است که خاستگاه ارزشگذاری و معناگذاریهای متفاوت در این دو روایت، به تقابل گفتمانهای حاکم بر آنها مربوط میشود. روایت تاریخ عالمآرا مبتنی بر گفتمان حاکمیتمحور است که رویکرد تمرکزگرایی در قدرت را دنبال میکند و روایت رمان دمدم نیز برآمده از گفتمان اقلیتمحور است که خواهان تمرکززدایی از قدرت حاکمیت است.