در زبان فارسی ساختِ نحوی منحصربه فردی وجود دارد که در آن، گزارۀ جمله در آنِ واحد که خود یک جملۀ کامل است، همراه با نهاد، یک جملۀ دیگر را تشکیل میدهند. عبدالرّسول خیّامپور، از دستورنویسان سنّتی، از چنین ساختی با عنوانِ «جملۀ بزرگ و کوچک» نام برده است. زبانشناسان نیز چنین ساختی را حاصل فرآیند «مبتداسازی» میدانند که در آن، نهاد (جزء آغازین جمله) در اصل عنصری در درونِ جمله بوده که طی فرآیند مبتداسازی از جایگاه واقعی خود به ابتدای جمله انتقال یافته و در جای آن عنصر، ضمیری هممرجع قرار گرفته است؛ البتّه مبتداسازی به عنوان فرآیندی در حرکت اجزای کلام به ابتدای جمله، حوزۀ ساختاری گسترده ای دارد و در این جستار، تنها گونۀ خاصّی از آن با عنوان مبتداسازی ضمیرگذار مدِّ نظر است که باعث ظهور واژهْ بست مضاعف در جمله می شود و ساختار نحوی متمایزی تولید می کند. زبان شناسان و دستورنویسان با رویکردِ دستوری به مطالعۀ این ساختِ نحوی پرداختهاند و سعی آنان بر این بوده است که چگونگیِ این ساختِ نحوی را توصیف و تبیین کنند و برای اجزا و سازههای آن نام و عنوانِ مناسبی تعیین کنند. در این جستار، ساختِ نحوی مورد نظر از منظر بلاغت بررسی می شود تا هدف از شکل گیری و کاربرد بلاغی آن نمایان شود. برآیند پژوهش نشان می دهد که در اصل عامل شکلگیری این ساختِ نحوی، رعایتِ اغراض بلاغی ای همچون «محوریّت موضوع»، «رعایت اصل سخن» و «تأکید و تشخّص» بوده است.