هدف از پژوهش حاضر، بررسیاثر تمایلات دبیران تربیت بدنی بر قصد خرید کالاهای ورزشی تقلبی از طریق نقش متغیر میانجی ارزیابی محصولات بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش و جمع آوری داده های پژوهش، توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش را 251 نفر از دبیران تربیت بدنی ناحیه 1 و 2 شهرستان سنندج در سال 1396 تشکیل دادند که از این بین تعداد 194 دبیر با توجه به جدول مورگان و براساس روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های پژوهش از ابزار پرسشنامه استاندارد چیو و لنگ (2016) که یک مقیاس 23 آیتمی و از تلفیق چندین پرسشنامه استاندارد دیگر است و به بررسیابعادقصد خرید، نگرش، معیار ذهنی ،آگاهی برند و کنترل رفتاری درک شده می پردازد، استفاده شده است. همچنین از سوالات ارزیابی محصولات دی-ماتئوس و همکاران (2007) نیز برای بعد ارزیابی محصولات استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSSو AMOSو آزمون های رگرسیون خطی و تفاوت میانگین ها (t دو گروه مستقل) بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که چهار بُعد تمایلات دبیران یعنی نگرش، معیار ذهنی، کنترل رفتاری و آگاهی برند 36 درصد از واریانس ارزیابی محصول را پیش بینی می کنند.همچنینسه بُعد از ابعاد تمایلات خرید یعنینگرش، کنترل رفتاری و آگاهی برند،35 درصد از واریانس قصد خرید را پیش بینی می کنند. براساس نتایج آزمون رگرسیون خطی نیز ارزیابی محصولات با تأثیرپذیری از تمایلات خرید، 88/0 در شکل دهی قصد خرید اثرگذارند. بین تمایلات خرید و قصد خرید با نقش متغیر میانجی ارزیابی محصول با شدت 462/0، رابطه مستقیم وجود دارد. درنهایت نیز بین جنسیت دبیران تربیت بدنی و نگرش و کنترل رفتاری دبیران زن و مرد تفاوت معناداری وجود دارد که هر دو بُعد در بین دبیران مرد بیشتر از دبیران زن بوده، اما در ابعاد معیار ذهنی و آگاهی برند تفاوتی حاصل نشد.طبق تحلیل های انجام شده نه تنها تمایلاتدبیران برای خرید یک کالای ورزشی تقلبی، بلکه ارزیابی محصولاتنیز در پیش-بینی قصد خرید آن کالاها مؤثر است.