شیشه را به عنوان یک پدیده در معماری می توان از دو جنبه مرتبط به هم بررسی کرد؛ از یک سو در حوزه نظری معماری، شاهد سیری از کاستن از ماده و افزودن به شفافیت فضایی و ایجاد درکی نو از رابطه بنیادی درون و بیرون هستیم و از دیگر سو، در حوزه مدیریت انرژی، مسائلی چون کنترل عوامل اقلیمی، بهینه سازی مصرف و استفاده از انرژی تجدیدپذیر تابش آفتاب چالش امروز معماری می باشند. در این بین شیشه چون توان آن را دارد که ایده های هر دو حوزه را در ترکیب با هم به خوبی نمایش دهد، استفاده ای روزافزون پیدا کرده است؛ بنابراین، در این راستا درک روند تغییر نگرش تاریخی به این ماده نه فقط شیشه را به عنوان یک مصالح ساختمانی بلکه آن را در مقام پدیداری معناده و بیانگر در معماری مدرن و پس از آن مطرح می کند. در ادامه این روند تاریخی، حساسیت های زیست محیطی استفاده از شیشه و تکنولوژی شیشه را به سوی خلاقیت های جدیدی سوق داده اند؛ خلاقیت ها و آفرینش هایی که هم نماهای رسانه ای و بیانگر در آن دیده می شود و هم دغدغه های پایداری. این تخقیق به بررسی، دسته بندی و تحلیل این فرایندها در طراحی معماری و طراحی شهری می پردازد.