این پژوهش یک پژوهش بنیادی از نوع توصیفی - همبستگی می باشد. برای محرمانه ماندن اطلاعات آزمودنی ها از نوشتن نام آزمودنی خودداری شده و هر آزمودنی با یک شماره از دیگر آزمودنیها جدا می شود. پرسشنامه های ،1تسک 1و امواج مغزی 1و گرمای مغز 1نشان دهنده پاسخ آزمودنی شماره 1 می باشند، بدون آنکه نام شخص در آن بیان شده باشد. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه های استان تهران در سال تحصیلی 1971 -79می باشند. این پژوهش بر روی 11دانشجو انجام شد. سه پرسشنامه رتبه بندی هوشیاری آگاه و ذهن آگاهی فریبرگ و احساس خستگی؛ و تَسک سنجش هوشیاری ناآگاه ویکینسون و هاوقتون ( )1791اجرا شد. در بخش آمار از رگرسیون اتوماتیک استفاده شد. نمرات خام fNIRSبا نرم افزار Excelو نمرات خام EEGبا نرم افزار متلب به دست آمد. یافته ها نشان دادند که بیشترین ارتباط بین افزایش امواج مغزی در نیمکره راست با خستگی دیده می شود اما همپوشی معناداری بین ارتباط امواج مغزی و اکسیژن مغز در پیشانی راست با خستگی دیده می شود که احتمال تأثیر این ناحیه در احساس خستگی را افزایش می دهد. در این پژوهش ارتباط بین ناحیه پیشانی با گوش بزنگی و خستگی، ارتباط بین ناحیه بینایی با گوش بزنگی و هوشیاری و ارتباط بین آهیانه راست با ذهن آگاهی دیده می شود. بنابراین می توان گفت که مکانیسم گوش بزنگی با خستگی ارتباط مستقیم و با هوشیاری ارتباط منفی دارد. ذهن آگاهی پروسه ای جداگانه را نسبت به سه متغیر دیگر پشت سر می گذارد