آرای متکلمان و فقها درباره جواز قاعده «تکلیف مالایطاق» از ناحیه پروردگار و امکان یا امتناع و نیز حسن و قبح آن، همواره مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. موافقان امتناع یا قبح تکلیف بمالایطاق علاوه بر استدلالهای عقلی، در استناد به دلایل نقلی نیز به چندین آیه از قرآن کریم اشاره کردهاند که از جمله آنها عبارت معروف «لا یکلف الله نفساً إلا وسعها» در آیه پایانی سوره بقره است. آیه مذکور بهعنوان یکی از اساسیترین مبانی در تحلیل این مسئله مطرح شده است. علاوه بر این، اختلافنظر در خصوص معنای واژه «وسع» و محدوده و دایره مصادیق آن در تفسیر این آیه از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت قاعده تکلیف مالایطاق از نظر امکان، امتناع و همچنین حسن و قبح آن و نیز آثار آن بر نگرش فقهی است؛ بهگونهای که با تحلیل دیدگاههای فقها و مفسران و با روش توصیفی تحلیلی، مفهوم و گستره مصادیق «وسع» تبیین و نشان داده شود. این تحقیق علاوه بر تبیین ابعاد مختلف قاعده تکلیف مالایطاق، به بررسی تطبیقی دیدگاهها و استخراج نتایج دقیقتر درخصوص تأثیر این اصل بر فهم عمیقتر مبانی تشریع و عدالت الهی پرداخته و به این نتیجه رسیده که دایره مفهومی وسع فراگیر است و همه تواناییهای جسمی، روحی، فکری و اجتماعی انسان را دربرمیگیرد و نیز انتساب تکلیف مالایطاق به خداوند نادرست است.