انسان چهار حوزه ارتباطی با خداوند، خود، طبیعت و دیگران دارد. در حوزه چهارم یعنی ارتباط با دیگران اصول و قواعدی مستخرج از منابع قدسی و مبتنی بر عقل و عرف وجود دارد. یکی از مهمترین مسائل در زندگی انسانها، مسأله دین و باورهای اوست. ارتباط بین ادیان به عنوان یکی از زیرشاخههای علوم ارتباطات مطرح است. روششناسی گفتگوی بین ادیان از نگاه قرآن امری پیوستاری است و مراحلی را به شرح ذیل طی کرده است که اولین آنها «تعارُف» است. (حجرات: 13) که خداوند در آن اولا وجود تکثر و تنوع انسان را به خود نسبت میدهد. ثانیا هدف از این چندگونهگی را ارتباط و در غایت «تعارف» یا همان شناخت متقابل میداند و در نهایت هرگونه برتری گونهها را بر دیگری نفی میکند و اساسا فضل و برتری را از حوزه این دستهبندیها خارج و به عامل دیگری خارج از آن (تقوی) نسبت میدهد. در مرحله دوم یعنی پس از تعارف اقوام و ادیان با یکدیگر و پذیرش تنوع از سوی همگان، از «ائتلاف» بین اقوام و ادیان سخن میگوید (آلعمران: 64) سخن از تغییر باورها نیست؛ بلکه سخن بر سر ائتلاف و همزیستی دوستانه با عاملی پیوند دهنده یعنی باورهای مشترک است. پس از طی شدن این دو مرحله، از «جدال احسن» سخن گفته میشود و خداوند مردم را به یک گفتگوی روشمند دعوت میکند (نحل: 125). برای دعوت به راه استوار حق از حکمت و موعظه حسنه و برای گفتاورد علمی از جدال به شیوه احسن یاد کرده و بر آن تصریح میکند. عبارت «بالتی هی احسن» دلالت دارد بر روشمند بودن جدال و گفتگو. این سیر وحیانی در چهارمین بخش خود به بندگان بشارت میدهد که سخنان و استدلالها را نیک بشنوند و بهترین آنها را آزادانه برگزینند (زمر: 17 و 18).