در باب فهم معنای قرآن کریم، در طول تاریخ اندیشه اسلامی، همواره تفاسیر و آراء گوناگونی مطرح شده است. یکی از مهم ترین مباحثی که مفسران و علمای فقه در تفسیر و مطالعه پیرامون آیات قرآنی از دیرباز با آن مواجه بوده اند، پدیده چندمعنایی است که تقریبا از آغاز قرن سوم هجری از مسائل مورد بحث در میان آنان بوده است. وجود چند معنایی در متون ادبی، بر خلاف متون علمی، امری پذیرفته شده و رایج است، اما وجود آن در قرآن کریم مورد اختلاف است. اما در هر صورت بررسی ها و شواهد حاکی از آن است که بیشتر مفسران و اصولیان متقدم و متأخر، موافق چند معنایی در قرآن کریم هستند. مقصود از چند معنایی آن است که یک واژه در متن، عبارت و یا جمله، قابلیت دلالت بر چند معنا را دارا باشد. در کتاب های فقهی و اصولی و در برخی تفاسیر قرآن، از چند معنایی با تعبیر «استعمال لفظ در بیش از یک معنا» یاد می شود، همچنین در حوزه معارف دینی تعبیر چند معنایی یا استعمال لفظ در بیش از یک معنا، عمدتاً در مورد قرآن کریم به کار می رود. اشتمال قرآن بر الفاظی که معانی گوناگونی دارند، باعث پیدایش این مبحث در علم تفسیر شد، یعنی یک کلمه در چند موضع از قرآن، از جهت حروف، حرکت و سکون، یکسان ذکر شود و در هر موضع معنایی دگر دهد. وجود واژگان چند معنا در قرآن کریم نشان دهنده آن است که این کتاب عظیم دارای لایه های مختلف معنایی است، بنابراین فهم دقیق و صحیح بسیاری از واژه ها، منوط به فهم و آشنایی با مسأله چند معنایی است. سوره بقره دومین و بزرگترین سوره ی قرآن کریم و تعداد آیات آن 286 آیه است. این سوره جزء سوره های مدنی است. بیشترین احکام فقهی و مسائل اعتقادی اسلام در این سوره است. از آنجا که سوره بقره بزرگترین سوره قرآن کریم است بدین جهت بررسی تمام واژگان چندمعنا در این سوره کاری دشوار می نمود به همین خاطر در این پژوهش سعی بر آن شده است تا آن دسته از واژگانی مورد بررسی قرار گیرند که کاربرد فراوانی در این سوره دارند و ضمناً از وجوه معنایی مختلفی برخوردار هستند. این واژگان عبارتند از: حق، حیاه، خیر، ذکر، رحمه، سبیل، ضلال، فتنه، فساد، فضل، نفس و هدی، که این کلمات در حدود صد آیه از سوره بقره در پرتو تفاسیر مختلف از جمله تفسیر المیزان علامه طباطبایی، تفسیر مجمع البیان، تفسیر نمونه، مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر)، کشاف، بحر المحیط، التحریر و التنویر و .