صحبت از گذشته و گذشتگان، به ویژه شخصیت های برجسته، از جوانب گوناگون، جای بسی دقّت و تأمّل دارد؛ واضح است که سیر حرکت و پیشرفت بشریّت، نتیجه ی تلاش و کوشش تنها یک یا چند قوم و ملت نیست، بلکه این همه را همگان به وجود آورده اند و در درازنای زمان و پهنای مکان، هر قومی در حد امکان و به میزان توان، در آن سهیم بوده است و با اُفت و خیزها، شکست و پیروزی هایشان، بر پس انداز تجربه های انسانی افزوده و سنگ و کلوخی یا تپه و کوهی را از سر راه حرکتِ عقل و اندیشه ی بشر برداشته اند و بارقه ها را برافراشته اند و در هنگامه ی گیرکردن چرخ های تمدن بشری در گِل مادّیّت و پژمردن آن در برف جهالت و بند آمدن نفس هایش در زیر فشار قلاده های تقلید، از میان اقوام، تلاش گران آزاده و رها از هر قید و قلاده ای، از میان کوره راه ها و بی راهه ها، راه درست را نشان داده و به میزان برخورداریشان از سرچشمه های اصیل انسانی و نسیم یزدانی، دوباره برف ها را آب، زنگارها را زدوده و راه را هموار ساخته اند. البته با توجه به فرصت ها و فراهم بودن شرایط، سهم ملت ها و اقوام، متفاوت بوده است. پژوهش حاضر، تلاشی است در مورد بررسی مختصر احوال و آثار ادیب بزرگ، علامه بیتوشی به منظور آشنایی با افکار، اندیشه ها، شخصیت و اوضاع اجتماعی – فرهنگیِ دوران او، تا بتواند پاسخی مناسب، برای سؤالات زیر: 1- بیتوشی از چه جایگاه علمی و ادبی برخوردار بوده است؟2- از لابلای آثار بیتوشی چه تصویری از شخصیت او می توان رسم کرد؟3- مهمترین دلیل مهاجرت بیتوشی چه بوده است؟و سؤال هایی از این دست بیابد.