چکیده ادبیّات مقاومت، بعنوان گونه ای خاصّ از ادبیّات که بیانگر ستیز ملتها در برابر تجاوز بیگانگان و ستم ستمکاران است ،دارای مفاهیمی والا و ویژگیهای خاصّ خود می باشد. در پایان نیمه اوّل قرن بیستم،اشغال کشور فلسطین و در پایان نیمهدوّم آن،اشغال بخشی از کشور ایران،ادبیّات پایداری بویژه شعر مقاومت این دو ملّت را با آثار ماندگاری پر بار ساخت،وادیبان وشاعران توانایی ،وارد این میدان شدند؛ در فلسطین ، محمود درویش،برجسته ترین شاعر مقاومت است،که از کودکی با رنج آوارگی ،تبعید،زندان ودوری ازوطن ،چون همزادی بزرگ شد وتأثیر این رنج به تمامی سطور و واژگان شعرش کشیده شدودر ایران نیز نصرالله مردانی با حضور فیزیکی خود درمیدان جنگ، از برجسته ترین شاعران مقاومت و پایداری ملّت ایران ،شد. پژوهش حاضر ،پس ازنگاهی گذرابه زندگینامه و فعّالیت های سیاسی،فرهنگی و ادبی این دو شاعر،به روش توصیفی تحلیلی به بررسی تطبیقی برخی از عناصر شعری از قبیل :اندیشه،عاطفه،زبان وبیان شعری، در شعر مقاومت این دو شاعر پرداخته وروشن ساخته است که آن دوبه دلیل تفاوت فکری وزبانی،سبکشان تا اندازه ای متفاوت است ؛امّاچون بنمایه اندیشه وعاطفه درشعرهر دو، میهن وعشق به آن است ، زبان وبیان شعریشان تاحدودی مشابه ومتناسب بامضامین شعر مقاومتشان می باشد. واژگان کلیدی: