با خاتمه فتوحات اسلام جنگ مادی اعراب تقریبا پایان یافت، لیکن جنگ معنوی میان زبان ،ادب ونظامهای اجتماعی آن قوم با ملل مغلوب درگرفت و ممالک اسلامی صحنه فراخ این نبرد شد.امیال وآرزوها نیزبا هم درتصادم وکشمکش بودند. با اینکه مسئله ی وحدت اسلامی یا همسازگرایی از ارزشهایی اساسی بود که نقش عظیمی در روابط جامعه اسلامی و دوام آن داشت، با این حال در عصر اموی و عباسی شاهد یک سلسله جریانهای فکری مخالف میان برخی از اعراب و ایرانیان می باشیم که از آن به تفکر شعوبی تعبیر می شود، به گونه ای که رشد فزاینده این جریان در این برهه در قالب بهره گیری از دستاویزهای قومی و مذهبی به منظور تحکیم سیادت ومشروعیت دادن به حاکمیت موجود یا برای جبران مقبولیت از دست رفته مشاهده می شود. در این جستار به بررسی ماهیت این کشمکش ها و دامنه توسعه آن در شعر عربی سده 2 – 3 پرداخته شده است و امید است که گام مؤثری در تبیین پاره ای از واقعیتهای تاریخی و ادبی این دوره ی زمانی باشد.