هدف از این پژوهش این است که به شیوه توصیفی-تحلیلی و بر اساس سبک شناسی ساختارگرایی ادبی و مطابق با نظریه ی رومن یاکوبسن، سوره های مکّی و مدنی از جهت ساختار لفظ و معنا بررسی شوند تا به وجوه تفاوت و تشابه آن ها دست پی برده شود. با کاوش در دو سوره ی حجر و فتح به عنوان نمونه های موردی، به این نتایج دست یافته شد که غرض اصلی سوره ی حجر تسلّی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و تأکید بر حقانیّت پیامبری ایشان و قرآن کریم است که در تمام سطوح آوایی، واژگان و نحوی – بلاغی هماهنگی لفظ و معنا جلوه گر است. در برخی آیات، واژه ها طولانی تر هستند و ریتم و موسیقی آن نیز سنگینتر است چون اندوه پیامبر و دلتنگی ناشی از اذیت های کافران را می نمایاند و در برخی آیات که خداوند از پیامبر دلجویی نموده است، طول آیه ها کوتاه تر و ریتم آن سریع تر می شود. سوره ی فتح که مدنی است، به دلیل نزول در اوایل دعوت، مقداری رنگ و بوی سوره های مکی را دارد و از لحاظ آوایی نسبت به سایر سوره های مدنی موزون تر و از لحاظ محورجانشینی و همنشینی در برگزیدن واژگان و ساختار نحوی و بلاغی به ساختار سوره های مکّی مشابه تر است. در نتیجه در محورهای جانشینی و همنشینی و کارکردهای ارتباطی این دو سوره تفاوتی که به نظر می آید این است که در سوره ی حجر در تمام سطوح آن حالتی از دو وجهی بودن و نظام تقابل و تناقض برقرار است، امّا در سوره ی فتح چند وجهی بودن و حالتی از تضاد برقرار است نه تناقض. بنابر این هر یک از سوره های مکّی و مدنی در جهت اهداف بیانی خود در قالبی از لفظ و معنای مخصوص به خود بهره مند هستند و زمان نزول قرآن نیز در آن تأثیرگذار است؛ یعنی هرچه به صدر اسلام نزدیک تر باشد، آیات آن موزون تر و کوتاه تر است و هر چه به اواخر دوره ی نزول قرآن نزدیک باشد، مقطع آیات طولانی تر است تا مفصل تر به بیان احکام شرعی بپردازد