امروزه به دلیل افزایش نگرانی های زیست محیطی و همچنین گرایش بیشتر مصرف کنندگان برای خرید کالاهای سبز، تولید این نوع از کالاها رو به افزایش است، به همین دلیل انتخاب استراتژی مناسب برای شرکت های تولیدکننده کالای سبز امری حیاتی است. در این شرایط دولت نیز می تواند به عنوان عنصری قوی بر بازار تاثیرگذار باشد. از آنجا که تولید کالاهای سبز هزینه های بیشتری را نسبت به تولید کالاهای عادی بر سازمان ها تحمیل می کند، لذا دولت می تواند با اجرای راهکارهایی مانند اعطای یارانه و یا اعمال جریمه بر بازار کالاهای سبز اثر بگذارد. تاکنون تحقیقات متعددی در رابطه با ساختارهای مختلف زنجیره های تامین سبز و نحوه اثرگذاری دولت بر بازار کالاهای سبز انجام شده است. در این پژوهش، به منظور تطابق بیشتر با دنیای واقعی، ساختارهای مختلف دو زنجیره تامین سبز با هدف حداکثرسازی سود هریک از زنجیرهها مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا فرض شده است که دو زنجیره تامین سبز که هر کدام شامل یک تولیدکننده و یک خردهفروش است، با هم دارای قدرت برابر هستند. درون هر زنجیره نیز بین اعضا ساختار بازی استکلبرگ در نظر گرفته شده است. در مرحله بعد، رقابت بین اعضای زنجیره ها، به رقابت بین زنجیرهها تعمیم داده میشود، بدین معنا که یک زنجیره به عنوان رهبر بازی استکلبرگ در نظر گرفته میشود و زنجیره دوم نقش پیرو را بر عهده خواهد داشت. در این مرحله نیز مانند مرحله قبل، درون هر زنجیره رقابت استکلبرگ برقرار است. در این پژوهش تاثیر دخالتهای مالی دولت بر سود هریک از زنجیرهها از طریق تعیین یارانه و جریمه برای کالاها نیز مورد بررسی قرار گرفته است. با حل مدل در سناریوهای مختلف، قیمت های تعادلی برای تولیدکننده و خرده فروش و درجه سبز تعادلی برای کالاهای تولیدی محاسبه خواهد شد. در پایان پژوهش و با تحلیل مدل های موجود، این نتیجه حاصل شده است که به طور کلی دخالت دولت به صورت تعیین درجه سبز کمینه و یا عامل تعدیل کالاهای سبز اثر مطلوبی بر محیط زیست دارد و برای مصرف کنندگان نیز مفید است اما نحوه اثرگذاری آن بر سود اعضای زنجیره وابسته به ساختار سناریو می باشد.