اثر مدل شنیداری بر عملکرد و یادگیری زمانبندی نسبی و مطلق در یک تکلیف زمانبندی متوالی آزمایش شد و تاثیر تغییر اندام مجری بر آن سنجیده شد. به منظور انجام این آزمایش 48 آزمودنی راست دست(24 دختر و 24 پسر) که سابقه ی کار با دستگاه را نداشتند و از هدف آزمایش هم مطلع نبودند به طور داوطلبانه در آزمایش شرکت کردند و به طور تصادفی در یکی از چهارگروه مدل شنیداری 100% با تمرین مسدود، گروه مدل شنیداری 100% با تمرین تصادفی، گروه مدل شنیداری 0% با تمرین مسدود و گروه تمرین مدل شنیداری 0% با تمرین تصادفی قرار گرفتند. در این آزمایش سه نسخه تکلیف ارائه شده بود که ترتیب تصادفی یا مسدود داشتند و گروههای دارای مدل شنیداری قبل از انجام هر کوشش الگوی هدف را از طریق هدست دریافت می کردند و تمام گروهها بعد از انجام هر کوشش بازخوردی از کار خود را دریافت می کردند. از همه شرکت کنندگان خواسته شد که برای رسیدن به 5 فاصله هدف 6 کلید (J-F-J-F-J-F) را بفشارند. در مرحله اکتساب آزمون، هر آزمودنی 9 دسته کوشش 12 تایی (108 کوشش) انجام داد و در مرحله بعد که تقریبا 24 ساعت بعد از اتمام کوششهای مرحله اکتساب انجام شد یک آزمون یادداری و سه آزمون انتقال اندام مجری انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد و نتایج نشان دادند که مدل شنیداری بر عملکرد زمانبندی نسبی و مطلق اثر معنی داری داشت، اما در مرحله یادداری و انتقال این تفاوت معنی دار نبود و تغییر اندام مجری اثری منفی بر یادگیری زمانبندی نسبی بر جای گذاشت.