پژوهش حاضر به منظور ارائه الگوی شناسایی و تحلیل موانع اجرای راهبرد بانک سامان صورت گرفته است. در این پژوهش، ابتدا به مرور مفاهیم و مبانی نظری پرداخته شده و با استفاده از مطالعات و پژوهش های پیشین، شاخص های اندازه گیری هریک از مؤلفه ها و ابعاد مورد بررسی در این مطالعه استخراج شده است و در نهایت مدل مفهومی پژوهش طراحی شد. سپس، با استفاده از روش کیفی و گروه های کانونی، مؤلفه ها و شاخص های مناسب تأیید شد متغیرها و نمونه آماری این پژوهش 290 نفر از مدیران، رؤسا و کارشناسان ستاد و شعب بانک سامان شهر تهران بوده است. داده های پژوهش با پرسشنامه ای جمع آوری شد که با روش روایی محتوا و ضریب آلفای کرانباخ مورد تأیید قرار گرفت و درنهایت داده با استفاده از فنون آمارتوصیفی و استنباطی تحلیل و مدل عملیاتی پژوهش طراحی شد. نتایج نشان داد که 10 عامل کلیدی از جمله مهمترین موانع اجرای راهبرد بانک سامان است . به ترتیب عوامل منابع انسانی، مدیریتی و راهبردی مهمترین موانع اجرای راهبرد در بانک سامان بوده اند و عوامل ساختاری و سیستمی، ارتباطی و فرهنگی موانع چهارم تا ششم هستند و عامل های فرآیندی، هوش تجاری و سیستم اطلاعاتی ، مدیریت پروژه و زمان و بودجه و مالی در جایگاه های هفتم تا دهم قرار دارند.