سیر توسعه و تحول علم مدیریت همانند بسیاری از علوم دیگر خیره کننده و هیجان آور است به گونه ای که دست اندرکاران این حوزه اعم از دانشگاهیان و مدیران را بیش از پیش مجذوب خود نموده است. به رغم جایگاه و تاثیر ویژه رخدادهایی نظیر انقلاب صنعتی، اختراع ماشین های محاسب و رایانه و حتی بروز و ظهور فناوری اطلاعات که هریک به نوبه خود آثار شگرف بر مدیریت داشتند شاید بتوان بزرگترین عامل این تغییر و تحولات را به رشد و توسعه و بالندگی سرمایه های انسانی یا همان اصلی ترین دارایی های نامشهود سازمان نسبت داد.با مروری کوتاه بر سوابق، چنین می توان بیان نمود که در اوایل شکل گیری مدیریت به صورت حرفه ای که به حدود یک قرن قبل باز می گردد سرمایه های فیزیکی و مادی به عنوان مولفه کلیدی موفقیت سازمان ها شناخته و در نظر گرفته می شدند و به تبع آن تمامی سعی و تلاش مدیران در دستیابی به منابع فیزیکی ارزان و پایدار برای تحقق اهداف معطوف بود. با گذشت زمان ، انسان از حیث تامین نیازهای روحی و روانی با هدف دستیابی به بهره وری و سودآوری نیز مورد توجه قرار گرفت لکن در دوره معاصر وجود سرمایه های انسانی و به تعبیر دیگر کارکنان دانشی که در زمره دارایی های نامشهود سازمان طبقه بندی می شوند به عنوان علت تامه موفقیت سازمان ها جایگاه خود را جلوه گر نمود. انفجار فزاینده نوآوری حیرت آور و توسعه مستمر آن به گونه ای که دامنه شمول آن از تغییر و تحول در حوزه ی دانش ژنتیک تا هوا و فضا را در بر می گیرد همگی مدیون قوای فکری و دانشی انسان به عنوان اصلی ترین عامل ایجاد ارزش و خلق مزیت رقابتی پایدار است. به همین دلیل است که اگر در گذشته جنگ برای فتح سرزمین بسیار رایج و دیده می شد که از آن به عنوان "جنگ سخت" یاد می شود امروزه این جنگ به "جنگ نرم" تغییر وضعیت یافته است و از آن تحت عنوان جنگ برای فتح استعداد ها یاد می شود. این تغییر رویکرد همانا تغییر در سبک و الگوهای مدیریت را به همراه داشته است بگونه ای که مدیریت از جنبه ی سخت آن یعنی ابزار و فنون به بعد نرم یعنی سرمایه های نامشهود تغییر وضعیت داده است.