هدف این مطالعه، ارائه الگویی برای ارتقاء نوآوری سازمانی از طریق مدیریت سرمایه های انسانی و به واسطه خلق دانش است. در این مقاله ابتدا به مرور مفاهیم و مبانی نظری پرداخته شده و سپس بااستفاده از مطالعات و پژوهشهای پیشین، شاخص های اندازه گیری هریک از مؤلفه ها و ابعاد مورد بررسی در این مطالعه استخراج شده است. جامعه آماری این پژوهش، مدیران، رؤسا و کارشناسان 13شرکت گروه صنعتی ایران ترانسفو بوده و نمونه آماری به صورت تصادفی طبقه بندی شده از شرکت های گروه انتخاب شد. داده های پژوهش با پرسشنامه گردآوری شد و درنهایت بااستفاده از مدل معادلات ساختاری، مدل عملیاتی به دست آمد. نتایج نشان داد که در کل و به طور مستقیم و غیرمستقیم به ترتیب نوآوری محصول، سپس نوآوری فرایند و در انتها نوآوری مدیریتی از طریق مدیریت سرمایه های انسانی و خلق دانش منجر به بهبود نوآوری سازمانی خواهند شد. اما این مسئله نیز باید مورد توجه سازمانها باشد که سرمایه انسانی به طور غیرمستقیم و بهواسطه خلق دانش است که میتواند اثر قابل توجه تری بر نوآوری محصول و در نهایت نوآوری سازمانی داشته باشد و اثر مستقیم آن بر نوآوری محصول کمتر از اثر مستقیم آن بر نوآوری فرایند و نوآوری مدیریتی است، درحالی که اثرات مستقیم سرمایه انسانی بر نوآوری فرایند و نوآوری مدیریتی بسیار چشمگیرتر از اثرات غیرمستقیم آن و به واسطه خلق دانش است. به عبارتی خلق دانش، نقش میانجیگری مؤثرتری را بین نوآوری محصول و سرمایه انسانی دارد و سازمانها برای این نوع از نوآوری نیاز به سرمایه گذاری بیشتری در خلق و کسب دانش دارند.